اثیر اخسیکتی
غزل ها
شمارهٔ ۳: ز میان ببرد ناگه، دل من بتی شکر لب
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز میان ببرد ناگه، دل من بتی شکر لب بدو رخ برادر مه، بدو زلف نایب شب دو کمند عنبرینش، زخم و گره مسلسل دو عقیق شکرینش، زدو گوهر مرکب قدم نظر شکسته، رخش از فروغ بیحد گذر سخن به بسته، دهنش ز تنگی لب دو هزار جان تشنه، نگرد در او و او را پر از آب زندگانی، شده روی چاه غغبغب شده کیسه دار دل ها، دلش از طویله دُر زده کاروان جانها، مهش از میان عقرب به نشستم و زمانی، برخش نگاه کردم دل از این نشسته در خون تن از آن فتاده در تب چو سئوال بوسه کردم، بکرشمه گفت با من تو نه مرد این حدیثی «فاذا فرغت فانصب» اثیر اخسیکتی