هلالی جغتایی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۲۰۷: ای شاه حسن، جور مکن بر گدای خویش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای شاه حسن، جور مکن بر گدای خویش ما بنده توایم، بترس از خدای خویش خواهند عاشقان دو مراد از خدای خویش: هجر از برای غیر و وصال از براه خویش گر دل ز کوی دوست نیامد عجب مدار جایی نرفته است که آید بجای خویش ای من گدای کوی تو، گر نیست و رحمتی باری، نظر دریغ مدار از گدای خویش صد بار آشنا شده ای با من و هنوز بیگانه وار می گذری ز آشنای خویش زاهد، برو، که هست مرا با بتان شهر آن حالتی که نیست ترا با خدای خویش حیفست بر جفا که باغیار می کنی بهر خدا، که حیف مکن بر جفای خویش قدر جفای تست فزون از وفای ما پیش جفای تو خجلم از وفای خویش گم شد دلم، بآه و فغان دیگرش مجوی پیدا مساز درد سری از برای خویش چون خاک پای تست هلالی بصد نیاز ای سرو ناز، سرمکش از خاک پای خویش هلالی جغتایی