هلالی جغتایی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۸۲: آمد آن سنگین دل و صد رخنه در جان کرد و رفت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آمد آن سنگین دل و صد رخنه در جان کرد و رفت ملک جان را از سپاه غمزه ویران کرد و رفت آنکه در زلف پریشانش دل ما جمع بود جمع ما را، همچو زلف خود، پریشان کرد و رفت قالب فرسوده ما خاک بودی کاشکی! بر زمین کان شهسوار شوخ جولان کرد و رفت گر دل از دستم بغارت برد، چندان باک نیست غارت دل سهل باشد، غارت جان کرد و رفت رفتی و دل بردی و جان من از غم سوختی باز گرد آخر، که چندین ظلم نتوان کرد و رفت دل بسویش رفت و در هجران مرا تنها گذاشت کار بر من مشکل و بر خویش آسان کرد و رفت در دم رفتن هلالی جان بدست دوست داد نیم جانی داشت، آن هم صرف جانان کرد و رفت هلالی جغتایی