کمال الدین اصفهانی
قطعه ها
شمارهٔ ۳۳۱ - ایضا له: آن ریش فلان مزد قانی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آن ریش فلان مزد قانی ریشیست عظیم باستانی بسیار، چو حادثات گیتی نا خوش، چو بلای ناگهانی در هم ، چو دلش ز تنگ عیشی محکم،چو کفش ز سوزیانی انبومو گران و زشت و ناخوش مانندۀ ابر مهرگانی بر سینۀ او ز دورگویی بر خر نمدیست ترکمانی ناید به هزار سال پیدا تیزی که درو شود نهانی آویخته زو بصد علامت چو پشم سگان کاهدانی آلوده چو عرضش از معایب خالی چو دماغش از معانی از جملۀ ریشهای گیتی آن را شاید که ریش خوانی نتوان گفتن به ... یک تن آن ریش چنان هزا رگانی هر شاخی از آن به... قومی وان قوم ظریف و اصفهانی بس لایق تست این که گویند ریش تو ریم ز باستانی این قدر نداند آن مدمّغ با آن همه فضل و چیز دانی کان ریش چنان نمی پسندند صاحب طبعان این زمانی زیرا که بهیچ کار ناید الّا ز برای دمنه دانی کمال الدین اصفهانی