کمال الدین اصفهانی
قطعه ها
شمارهٔ ۷۰ - وله ایضا: شب من روز در کنار گرفت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شب من روز در کنار گرفت مشک کافور را ببار گرفت شام را صبحدم هزمت کرد لشکر روم زنگبار گرفت عارضم از سیه گری بگریخت خوی چرخ سپید کار گرفت پیر پنبه ست عمر را پیری زان سرم شکل پنبه زار گرفت ید بیضای موسوی ناگاه سر و ریش من استوار گرفت رنگ رویم ز بیم مرگ برفت مویم او را به زینهار گرفت مار پیسه ست موی من که ازو طبع من نفرتی هزار گرفت پس من آن ساده طبع عنقره ام که به دستم زمانه مار گرفت گر ضرورت بود شب آبستن پس شب من بروز بار گرفت چون نبد روزگار یکرنگی موی من رنگ روزگار گرفت روز و شب را سبب دورنگی بود که همه خلق ازو شمار گرفت در شب محنتم که روز امید از سیاهیش رنگ قار گرفت بر سرم پیری اتشی افروخت که ازو جان من شرار گرفت لاجرم یاوگیّ انده و غم راه این سینۀ فگار گرفت زآنکه در شب چو روشنایی دید یاوگی پیش او قرار گرفت مختصر کن دلا حدیث هوس چون شب عمر اختصار گرفت کمال الدین اصفهانی