کمال الدین اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۱۲۷: ای بتو چشم نکویی روشن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای بتو چشم نکویی روشن وی ز تو خانۀ دلها گلشن بسته ام در سر زلفین تو دل مشکن آن زلف و دلم را مشکن هر سیاهی که رخت با من کرد اندر آمدش همه پیرامن خط خود بر رخ خوب تو نوشت حسن چون دیدش وجهی روشن درکشی دامن ازین چشم پر آب تا نخوانند ترا تر دامن چه زنی آتش در خرمن من؟ که زد آتش دل من در خرمن خوش درآمد خصلت ای جان چه شود گر درآیی تو چو خطّت با من؟ تا تخلّص کنم از وصف رخت بثنای سر احرار ز من فخر دین صاحب عادل که مدام دشمنش باد بکام دشمن کمال الدین اصفهانی