کمال الدین اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۱۰۸: زان شب که با تو دست در آغوش کرده ام
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
زان شب که با تو دست در آغوش کرده ام یکباره ترک صبر و دل و هوش کرده ام هرچ آن نه عشق تست ببازی گرفته ام هرچ آن نه یادتست فراموش کرده ام در چشم من شدست یکی دانة گهر هر نکته یی که از دهنت گوش کرده ام خالی شده دماغ من از مستی و خمار زان باده ها که از لب تو نوش کرده ام بر چرخ می رسید خروش دل از فراق او را بوعده های تو خاموش کرده ام از چشم نیم خواب تو امروز روشنست آن ناله ها که من ز غمت دوش کرده ام دستم که زیر سنگ فراقست هر شبی تا روز با غم تو در آغوش کرده ام پرسیدم از دلم که چرا دوری از برم؟ گفتا که خوفرا رخ نیکوش کرده ام کمال الدین اصفهانی