کمال الدین اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۱۰۶: گر من ز سوز عشق تو یک دم بر آوردم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گر من ز سوز عشق تو یک دم بر آوردم دود از نهاد گنبد اعظم بر آوردم گفتم بنالم از غم عشق تو پیش وصل هجرت رها نکرد که خوددم برآورم اشک سناره بر رخ گردون روان شود وقت سحر که آه دمادم برآورم از درد دل کند جگر روزگار خون فریادها که نیم شب از غم برآورم گر یک نفس زند دهنم جز بیاد تو حالی برآرمش درومحکم برآورم ور جز سوی تو مردم چشمم نظر کند رویش سیاه کرده بعالم برآورم گر چه امید وصل تو دورست از خرد من سربکوی بی خردی هم برآورم با بیخ درد در دل غمگین فرو برم یا شاخ کام از آن رخ خرّم برآورم کمال الدین اصفهانی