کمال الدین اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۴: گل رخت بباغ در فکندست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گل رخت بباغ در فکندست وز چهره نقاب بر فکندست بر راه صبا ز شکل غنچه صد صرّۀ پر ز زر فکندست اسباب نشاط و عیش عالم نوروز بیکدگر فکندست شد تشنه بخون لاله سوسن زین روی زبان بدر فکندست چون نافۀ مشک نا رسیده لاله همه کوه و در فکندست آمیخته خون و مشک با هم بی قیمت و بی خطر فکندت آهویی رمیده گویی آنرا از ترس برهگذر فمندست آب دهن سحاب نرگس در دیدةۀ بی بصر فکندست بلبل ز قدوم گل در اطراف آوازۀ شور و شر فکندست از آب سنان کشیده سوسن وز آتش گل سپر فکندست ز اندیشه بخویشتن فرو شد تا بر رخ گل نظر فکندست گویی همه شب شراب خوردست نرگس که چو مست سرفکندست نی نی که ز شرم چشم یارم خود را بخراب در فکندست کمال الدین اصفهانی