ابن یمین
غزل ها
شمارهٔ ۳۱۵: ساقیا موسم عیدست بده ساغر می
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ساقیا موسم عیدست بده ساغر می بر فشان صبحدم از بهر قدح گوهر می روزه کر دست دماغ من سود از ده خشگ که کند چاره اینواقعه طبع ترمی شام اندوه سرآید بدمد صبح امید چون فروزان شود از مشرق جام اختر می بر رخ سیمبران حسن کند نقش و نگار بسر انگشت تر ساقی و آب زرمی بیشتر ز آنکه برد باد عدم خاک وجود رنگ ده آب روانرا بتف اخگر می اندرین خرگه محنت زده دانا چه کند خیمه مانند حباب ار نزند بر سر می از در هیچ کست کار طرب نگشاید کار دل میطلبی باز مگرد از درمی یار صافیدل اگر بایدت ای ابن یمین اینصفت نیست کسی را بجز از ساغر می ابن یمین