ابن یمین
غزل ها
شمارهٔ ۲۹۳: بنمای رخ ببنده که شمس و قمر توئی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بنمای رخ ببنده که شمس و قمر توئی بگشای لب بخنده که شمس و قمر توئی فرماندهی بمصر دلم در نیامدست هرگز عزیزتر ز تو یوسف مگر توئی بگرفت حسن تو همه آفاق را چنانک بر هر چه افکنم نظر ا ندر نظر توئی ماند سهی بقامت و خورشید با رخت لیکن زهر دو خوشتر و هم خوبتر توئی خورشید با کلاه و مهی با کمر که دید خورشید با کلاه و مهی با کمر توئی بودم گمان که خوش پسری خون بریزدم اکنون یقین شدست که آنخوش پسر توئی چون عاقبت بدست بتی کشته میشوم جان در میان نهیم بشکرانه گر توئی تیر و کمان غمزه و ابروی تو چو دید با دل بگفت ابن یمین را سپر توئی ابن یمین