ابن یمین
غزل ها
شمارهٔ ۲۶۹: فرخنده طالعی بود آنرا که هر پگاه
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
فرخنده طالعی بود آنرا که هر پگاه کز تاب آفتاب شود با فروغ ماه آید بگوشش از لب میگون تو سلام چشمش کند بطلعت میمون تو نگاه گفتم که بار عشق تو ایجان نازنین بر کوه اگر بود شود از ضعف همچو کاه زان بیشتر که چشمه آبحیات تو گردد نهفته در ظلمات از خط سیاه بگذار تا ازو چو خضر شربتی خورم در گردن من ار بودت هیچ ازین گناه ابن یمین ز غمزه مست تو ترکتاز بس دوست دارد چه بناموس گاهگاه گویند شوخیش همه ز آنست کش بناز پیوسته حاجبان تو دارند در پناه ابن یمین