ابن یمین
غزل ها
شمارهٔ ۲۲۹: ای عارض گلگونت عکسی زده بر گردون
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای عارض گلگونت عکسی زده بر گردون خورشید شده پیدا ز آن عکس رخ گلگون چون لعل تو سلک در در خنده کند پیدا با لطف وی از جز عم افتد گهر موزون بیرون نرود یکدم مهرت ز دل تنگم صد سال اگر باشم در خاک لحد مدفون زلفت بسیه کاری مسند ز قمر سازد هندو نبود چون او هم مقبل و هم میمون ز آندم که سفیده دم زد بر رخ گلگونت دل میکشدم دامن مانند شفق در خون دریاب کنون دلرا کز وی رمقی ماندست چون زهر بجان آمد تریاق چه سودا کنون از ابن یمین جانا یکره سخنی بشنو در گوش کشند آخر خوبان گهر موزون ابن یمین