ابن یمین
غزل ها
شمارهٔ ۲۱۶: گاه آنست که در آب سر افشان گردیم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گاه آنست که در آب سر افشان گردیم تا بکی بیتو چو زلف تو پریشان گردیم گر فتد سایه خورشید رخت بر سرما از صفای رخ خوبت همه تن جان گردیم چون خضر در ظلمات شب هجران توئیم وقت نامد که بر آن چشمه حیوان گردیم غمزه و ابروی چون تیر و کمان آفت ماست لیک ترکش نکنم گر همه قربان گردیم زر و گوهر ز رخ و دیده چو داریم تمام بر عقیق یمن و لعل بدخشان گردیم آفتاب فلک فضل و کرم شیخ علی که چو در سایه ایوانش باخوان گردیم دانم ای ابن یمین کز کف دریا صفتش زود با کام دل و با سوی سامان گردیم سایه عالی او تا بابد باقی باد تا ز احسانش چو خورشید زر افشان گردیم ابن یمین