ابن یمین
غزل ها
شمارهٔ ۹۷: باز آمد آن نگار که از ما بریده بود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
باز آمد آن نگار که از ما بریده بود و ز هجر او قرار ز دلها رمیده بود بر صورتیکه دیده رضوان بباغ خلد حوری نظیر آن بت زیبا ندیده بود زنجیر عنبرین ز سر زلف ساخته گوئی که شور این دل شیدا شنیده بود بر روی همچو ماه چو منشور شهریار بهر فریب خلق دو طغرا کشیده بود گل را بپای و پیرهن لعل را ز سر از رشک روی آن بت رعنا دریده بود سرو سهی که بر چمن آزاد می زید در بندگیش قامت والا خمیده بود عشق من و حکایت حسنش بهر مقام همچون حدیث وامق و عذرا رسیده بود دل بیقرار بود ز سودای زلف او گوئی که تاب طره حورا ندیده بود ابن یمین گناه چه بر دل همی نهی اول بنای فتنه و غوغا ز دیده بود ابن یمین