ابن یمین
غزل ها
شمارهٔ ۴۶: دلا بدست گرفتی می این چه دستانست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دلا بدست گرفتی می این چه دستانست نه می گلست و نه طبعت هزار دستانست ز خوی دختر رز عفت و صلاح مجوی که رو شناس خرابات و یار مستانست بدستکاری فعلش در اوفتد از پای هر آنکه سرکش و پر دل چو پور دستانست کجا بخانه نشیند مگر بود محبوس کسی که پرورش او بباغ و بستانست گرت قراضه زر بر کفست همچون گل ز نور عارض او مجلست گلستانست و گر چو سرو تهیدست میروی بر او مرو که او متنفر ز تنگدستانست شگفتم آید از آنکس که داد گوهر عقل بمهر آنکه نه اندر خور شبستانست ز جام عشق طلب کن شراب جانپرور که خون دختر رز بهر می پرستانست بشوی دست ز خویش و بس آنگه از می عشق بسان ابن یمین مست شو که مستانست ابن یمین