جمال الدین اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۱۳۱: روز و شب در هجر او غم میخورم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
روز و شب در هجر او غم میخورم وانده آن روی خرم میخورم در صف دردی کشان درد او صدقدح خوشخوش بیکدم میخورم این قفاها بین که از دست غمش میخورم در هجر و محکم میخورم باغم او صد ملامت میکشم تا نگوئی غم مسلم میخورم گفتمش زلف تو دل از ما ببرد گفت ورجان میبرد غم میخورم؟ او چو چنگم در نوازش میزند من چو نی مینالم و دم میخورم هم بدم زین بیش نتوان زیستن ور دم عیسی مریم میخورم چند توبت کردم ار غم خوردنش می ندارد فایده هم میخورم جمال الدین اصفهانی