حکیم ناصر خسرو
وجه دین
گفتار چهل و سوم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گوئیم بتوفیق خدایتعالی که پرسیدند از رسول صلی الله علیه و آله که از گناهان کدام بزرگتر است گفت آنکه با خدای انباز و گیری و آنکه فرزند خویش بکشی از بیم آنکه با خوردن با تو یار است و دیگر آنکه با زن همسایه خویش زناکنی چون رسول این سخن بگفت این آیت بخواند قوله تعالی و الذین لا یدعون مع الله آلها اخر و لایقتلون النفس التی حرم الله الا بالحق و لا یزنون گفت این سه گناه از کبائر است و تاویل با خدای انباز گرفتن آنست که کسی ناحقی را بجای امام حق منصوب گرداند و تاویل آنکه کسی فرزند گزیده خویش را از بیم طعام خوردن بکشد داعی بود که مستجیب را علم نیاموزد از حسد آنکه بدرجه من رسد و جای من بگیرد و آنکه بازن همسایه خویش زنا کند داعی باشد که مستجیب داعی دیگر را سخن گوید و امیرالمومنین علی علیه السلام گفت کبائر هفت است یکی انباز گرفتن با خدایتعالی و دیگر کشتن نفس که آن را خدایتعالی حرام کرده است و سوم زن پارسای با شوی را بزنا منسوب کردن چهارم خوردن مال یتیم پنجم خوردن ربا و آن این است که کسی پیمانه گندم را بدهد و بیش از آن پیمانه باز ستاند ششم گریختن از جنگ جای کافران و هفتم بیرون شدن اعرابی ببادیه پس از آنکه با رسول علیه السلام هجرت کرده باشد و هر که از کبائر دست باز دارد بدیهای دیگر او را خدایتعالی بیامرزد چنانکه گفت قوله تعالی: ان تجتنبوا کبائر ماتنهون عنه نکفر عنکم سیئاتکم و ندخلکم مدخلا کریماگفت اگر دور باشید از بزرگ گناهان و از آن برگردید بیامرزیم بدیهای شمار او بیائید بجاهای پرمایه و تاویل این آیت آنست که بدان این آیت دوازده کلیمه است و دلیل است بر آنکه رستگاری مومنان بحجتان دوازده گانه است و بدیشان توانی شناختن مر گناهان کبائر را که هلاک کننده است تا از آن دور باشی و تاویل انباز گرفتن با خدای آنست که امام زمان که او بفرمان خدایتعالی ایستاده است بجای او امام دیگر گیری و حق را بدو بندی و یگانه ندانی خداوند زمان را از ماننده بودن از ضد او و بدانی که این گناهی باشد که (انرا) آمرزش نیست و هیچکس با خدایتعالی انباز نگرفته است هرگز و این رمزیست از خدایتعالی مر بندگان مخلص خویش را تا از آن حذر کنند و دویم کشتن نفس است که خدایتعالی حرام کرده است مگر بحق و تاویل این آنست که کسی بکینه و حسد بر مومنی کسر کند که اعتقاد او بدان تباه شود و این نیز از کبائر است و تاویل منسوب کردن مر زن پارسا را بزنا آنست که داعی باشد رستگار و بصلاح صاحب جزیرت خویش است مستجیبان دارد که خود از حجت سخنان بشنوده و مر معهودان خویش را بشنواند و این مستجیبان از آن داعی خویش غیبت کنند و گویند او سخن ظاهریان همی شنوده و مر بیعهدان را سخن گوید این نیز از کبائر است و تاویل خوردن مال یتیم آنست که کسی باشد که سوی داعی شدن ننگ دارد و کبر آرد و از مستجیب بپرسد که داعی چه گفت و این ماذون سخن ازو بکشد و مرورا گوید چنین گفت و چنان و گوید تو مسئله از داعی بپرس و مرا خبر کن که چه گفت تا خویش را درویش گرداند از بهر آنکه چون داعی از آن حال بشنود فایده خویش ازو باز گیرد و تاویل ربا خوردن آنست که چون مستجیب از ماذون مسئله بپرسدکه اندرو معنی بسیار باشد و این ماذون بعضی از آن بگویدو دیگر بازگیرد و دریغ دارد که مستجیب مستحق شود چنان باشد که بیشتر خود گرفته باشد و کمتر داده باشد و حقیقت ربا این است و تاویل گریختن از جنگ جای کافران آنست که حدی از حدود دین اندر مناظره ظاهریان افتد و بیدلی کند و خاموش باشد از حق تا ظاهریان دلیر شوند بلکه برو واجب باشد که بحجتهای قوی مر ایشانرا بمالد و بشکند تاظفر یافته باشد و تاویل بیرون شدن اعرابی سوی بادیه پس از آنکه سوی رسول علیه السلام آمده باشد آنست که مستجیب از ظاهریان جدا شود و عهد پذیرد و بخاندان اندر آید و باز پس از آن کاهلی کند و روی بگرداند و بسوی ظاهریان باز گردد و نام خدایرا دست باز دارد که آن نیز حدی است از حدهای دین و اینهمه از کبائر و نیز رسول صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:من الکبائر الیاس من روح الله و الامن من مکر الله گوید از کبائر است نومید بودن از رحمت خدای و ایمن بودن از مکر خدایتعالی (اما) تاویل نومید بودن از رحمت خدای و ایمن بودن از مکر خدایتعالی تاویل نومید بودن از رحمت خدای آنست که کسی اندر شریعت کاهل و نادان باشد و گوید همه خلق متحیرند اندر جهان و خود حق نیست همه دین ها از اصل تباه و مختلف است چنین کس بر خدای و رسول حکم کرده باشد بضایع کردن خلق و تاویل ایمن بودن از مکر خدای آنست که کسی گوید نه ثوابست و نه عقاب و اگر ثواب و عقاب بودی همه نیکوکاران و بد کاران اندر یافتی و اگر خدای قادر بودی عقوبت بکردی و ثواب بدادی یا گوید اگر خداوند زمان حق بودی بیرون آمدی و حق خویش طلب کردی و نیز گفتند گواهی دادن بدروغ هم از کبائر است و تاویلش آنست که کسی مر ضد آن خداوند حق را گوید که او امام حق است و نیز گفتند آزردن پدر و مادر هم از کبائر است و تاویلش آنست که مستجیب اندر داعی و ماذون زبان درازی کند و ایشانرا نیز بیازارد و نیز گفتند که سوگند بدروغ خوردن هم از کبائر است و ظاهر آنست که کسی مال کسی باز گیرد و سوگند خورد که بر من چیزی نیست مر آن کس را تاویلش آنست که عهد خداوند حق بگیرد و علم بشنود آنگه مرورا منکر شود پس هر که ازین کبائر که یاد کردیم دور باشد ایزد تعالی او را در دعوت امام راه دهد که آن جایگاه پرمایه است و (به) سبب رسیدن پر مایه نیز جای او بهشت جاوید است و مومن مستحق آنست که از این همه گناهان ظاهر و باطن که یاد کرده باشد دور باشد تا رستگار باشد. حکیم ناصر خسرو