صائب تبریزی
غزل 3001 - 4000
غزل شمارهٔ ۳۷۶۷: همین نه چشم مرا روشن آن دلارا کرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
همین نه چشم مرا روشن آن دلارا کرد که ذره ذره خاک مرا سویدا کرد امید هست کند رحم بر غریبی ما همان که قطره ما را جدا ز دریا کرد ز ذره ذره کشد ناز مهر عالمتاب نظر کسی که به آن حسن عالم آرا کرد چو نقش پای، زمین گیر بود دیده من مرا بلند نظر آن بلند بالا کرد کسی که راه به تنگ دهان جانان برد در آفتاب قیامت ستاره پیدا کرد نرفت زنگ غم از دل به باده، حیرانم که در چه ساعت سنگین مرا به دل جا کرد همان به دامن او ریخت ز انفعال سؤال به ابر قطره چندی که بحر اعطا کرد ز پیروان شریعت درین سرای سپنج دو شش زد آن که به اثناعشر تولا کرد نمی شود نکشند انتقام، عشق غیور ز سرکشی مه مصر آنچه با زلیخا کرد به آفتاب جهانتاب می رسد صائب چو شبنم آن که دل خویش را مصفا کرد صائب تبریزی