صائب تبریزی
غزل 3001 - 4000
غزل شمارهٔ ۳۷۱۱: جز آن دهن که ازو خنده سر برون آرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
جز آن دهن که ازو خنده سر برون آرد که دیده پسته که از خود شکر برون آرد؟ فغان که طوق گلوگیر عشق، قمری را امان نداد که از بیضه سر برون آرد دل از عزیزی غربت نمی توان برداشت ز گوهر آب محال است سر برون آرد برون نمی رود از مجمر تو نکهت عود ز محفل تو کسی چون خبر برون آرد؟ به روی سخت توان خرده از بخیل گرفت که آهن از دل خارا شرر برون آرد اگر ز کنج قناعت قدم برون ننهی چو عنکبوت ترا رزق پر برون آرد تو بیجگر کنی اندیشه از اجل، ورنه ز شوق راه فنا مور پر برون آرد هزار ناخن تدبیر غوطه زد در خون که تا ز عقده زلف تو سر برون آرد همان ز شوق دل خویش می خورد صائب اگر ز جیب گهر رشته سر برون آرد صائب تبریزی