صائب تبریزی
غزل 3001 - 4000
غزل شمارهٔ ۳۶۸۶: حجاب پرده چشم پرآب می گردد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
حجاب پرده چشم پرآب می گردد وگرنه دلبر ما بی نقاب می گردد همین ز جلوه آن شاخ گل خبر دارم که اشک در نظر من گلاب می گردد چه عارض است که از پرتو مشاهده اش به چشم جوهر آیینه آب می گردد اگر ز ساغر خورشید ذره سرگرم است ز باده که سر آفتاب می گردد؟ امیدوار نباشم چرا به نومیدی؟ سبوی آبله پر از سراب می گردد ز گریه اختر طالع نمی شود بیدار نمک به دیده بیدرد خواب می گردد خزان به خون گلستان عبث کمر بسته است که خودبخود ورق این کتاب می گردد به خون قسمت من خاک آنچنان تشنه است که شیر در قدحم ماهتاب می گردد ز قرب سوختگان دل نمی توان برداشت چگونه دود جدا از کباب می گردد؟ در آن چمن که منم عندلیب آن صائب گل از نظاره شبنم گلاب می گردد صائب تبریزی