صائب تبریزی
غزل 3001 - 4000
غزل شمارهٔ ۳۵۲۰: روشنانی که ز خورشید نظر می گیرند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
روشنانی که ز خورشید نظر می گیرند چشم نظارگیان را به گهر می گیرند جامه شهپر طاوس در او می پوشند بیضه زاغ اگر در ته پر می گیرند نتوانند به صد قرن گرفتن شاهان کشوری را که به یک آه سحر می گیرند رهرو عشق به دنبال نبیند چون برق کاهلان هر نفس از خویش خبر می گیرند سخن پاک محال است که بر خاک افتد طوطیان مزد خود آخر ز شکر می گیرند ای که با سوختگان ذوق تکلم داری سرمه در راه نفس ریز که در می گیرند خبر از قافله ریگ روان می گیرند از من این بیخبرانی که خبر می گیرند پردلان چشم ندارند که دشمن بینند نه ز عجزست که بر روی، سپر می گیرند خجل از آبله های دل خویشم که مدام ساغری پیش من تشنه جگر می گیرند خنده با چاشنی عمر نمی گردد جمع پسته را بی لب خندان به شکر می گیرند عنقریب است نفس سوختگان خط سبز از لبش داد من تشنه جگر می گیرند صائب این صاف ضمیران چو دهن باز کنند چون صدف دامنی از در و گهر می گیرند صائب تبریزی