صائب تبریزی
غزل 3001 - 4000
غزل شمارهٔ ۳۴۱۲: زین سعادت که ز بال و پر ما می ریزد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
زین سعادت که ز بال و پر ما می ریزد استخوان بندی اقبال هما می ریزد به سبکدستی من نیست درین بزم کسی اول از ناخن من رنگ حنا می ریزد خار صحرای جنون می بردش دست بدست هر که را آبله گل در ته پا می ریزد رهروی را که بود درد طلب دامنگیر خار در رهگذر راهنما می ریزد زخم ناسور من از حسرت مشک است کباب زلف او عطر به دامان صبا می ریزد از لحد خاک گشاده است بغل در طلبش خواجه از بیخبری رنگ سرا می ریزد با دل خونشده بر گرد جهان می گردیم تا نصیب این کف خون را به کجا می ریزد می شود گوهر، اگر جمع تواند کردن آبرویی که به دریوزه گدا می ریزد می شود دعوی خون روز قیامت صائب رنگ هر گل که ز نظاره ما می ریزد صائب تبریزی