صائب تبریزی
غزل 3001 - 4000
غزل شمارهٔ ۳۳۹۳: صبر را زمزمه من سفری می سازد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
صبر را زمزمه من سفری می سازد کوه را ناله من کبک دری می سازد پر کاهی است به دوش دل سودازده ام کوه دردی که فلک را کمری می سازد در جوانی ز ثمر قامت نخل است دو تا راستی سرو مرا بی ثمری می سازد نکند صبر به زندان فلک، جان چه کند؟ مرغ در بیضه به بی بال و پری می سازد عقل در کاسه سر عشق شد از بیخبری دیو را باده گلرنگ پری می سازد هر که را آینه چون آب مصفا شده است با گل و خار ز روشن گهری می سازد به شکستی که ز دوران رسد آزرده مباش که تمامی مه نو را سپری می سازد می شود از جگر سنگ چراغش روشن هر که چون لاله به خونین جگری می سازد می جهد از خم چوگان حوادث گویش چون فلک هر که به بی پا و سری می سازد آه سردست علاج دل غمگین صائب غنچه را صحبت باد سحری می سازد صائب تبریزی