صائب تبریزی
غزل 3001 - 4000
غزل شمارهٔ ۳۳۸۹: باد اگر پرده ز رخساره یار اندازد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
باد اگر پرده ز رخساره یار اندازد لرزه بر دست نگارین بهار اندازد آب آیینه ز شرم خط او چون خس و خار هر نفس جوهر خود را به کنار اندازد شرم رخسار تو صد پرده خونین از گل هر سر سال به رخسار بهار اندازد زلف رخساره خورشید شود شبگیرم شوق اگر سایه بر این مشت غبار اندازد پیشگاه حرم و دیر گریبان چاک است تا کجا غمزه او طرح شکار اندازد گر مرا حوصله فقر نباشد چه عجب که تهیدستی، آتش به چنار اندازد کلک صائب چو گشاید گره از زلف سخن تاب در نافه آهوی تتار اندازد صائب تبریزی