صائب تبریزی
غزل 3001 - 4000
غزل شمارهٔ ۳۳۸۴: هرکه در دامن ارباب نظر دست نزد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هرکه در دامن ارباب نظر دست نزد غوطه زد در دل دریا، به گهر دست نزد هر که چون صبح گشایش ز دل شبها یافت تا نفس داشت به دامان دگر دست نزد سیر چشمی است به خال لب شیرین تو ختم که به تلخی گذراند و به شکر دست نزد پی سفیدست شب هر که صباحی دارد ای خوش آن شب که به دامان سحر دست نزد هر که چون سرو نگردید درین باغ آزاد با دو صد عقده مشکل به کمر دست نزد کی نگاهی ز تماشای جمالت برگشت؟ که بهم از مژه ها دیده تر، دست نزد خار تهمت، خله پیرهن یوسف شد گل به دامان تو ای پاک گهر دست نزد به زمین سیه هند که رفت از ایران؟ که به هر کرنش و تسلیم به سر دست نزد باش بیدار که ره در حرم کعبه نیافت دل شب هر که بر آن حلقه در دست نزد صائب این آن غزل سید معصوم که گفت شانه بر موی کمر زد، به کمر دست نزد صائب تبریزی