صائب تبریزی
غزل 3001 - 4000
غزل شمارهٔ ۳۳۴۰: پای بر چرخ نهد هر که ز سر می گذرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
پای بر چرخ نهد هر که ز سر می گذرد رشته چون بی گره افتد ز گهر می گذرد جگر شیر نداری سفر عشق مکن سبزه تیغ درین ره ز کمر می گذرد در بیابان فنا قافله شوق من است کاروانی که غبارش ز خبر می گذرد دل دشمن به تهیدستی من می سوزد برق ازین مزرعه با دیده تر می گذرد گرمی لاله رخان قابل دل بستن نیست که به یک چشم زدن همچو شرر می گذرد در چنین فصل که نم در قدح شبنم نیست خار دیوار ترا آب ز سر می گذرد غنچه زنده دلی در دل شب می خندد فیض، آبی است که از جوی سحر می گذرد عارفان از سخن سرد پریشان نشوند عمر گل در قدم باد سحر می گذرد نسبت دامن پاک تو به گل محض خطاست که سخن در صدف پاک گهر می گذرد چون صدف مهر خموشی نزند بر لب خویش؟ سخن صائب پاکیزه گهر می گذرد صائب تبریزی