صائب تبریزی
غزل 3001 - 4000
غزل شمارهٔ ۳۳۰۹: بحر هر چند به بر همچو حبابم دارد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بحر هر چند به بر همچو حبابم دارد شوق سرگشته تر از موج سرابم دارد می شود کوتهی راه ز تعجیل دراز دور ازان کعبه مقصود شتابم دارد من همان نقش سراپرده خوابم، هرچند پیری از قامت خم پا به رکابم دارد چون به افسانه توانم ز سر خود وا کرد؟ غفلتی را که کمند از رگ خوابم دارد می شود چون تهی از باده، به سر می غلطم همچو غم بر سر پا زور شرابم دارد نیست افسوس به جانبازی پروانه مرا گریه ساخته شمع کبابم دارد تخم در سینه کهسار پریشان شده ام سبز گردون مگر از اشک سحابم دارد منم آن باده پرزور که مینای فلک چاکها در جگر از زور شرابم دارد باده دولت این نشأه بود پا به رکاب مستی ساخته خلق خلق کبابم دارد صائب این باکه توان گفت از پرکاری تلخکام آن لب لعل از شکرابم دارد صائب تبریزی