صائب تبریزی
غزل 2001 - 3000
غزل شمارهٔ ۲۹۹۵: جنونی کو که آتش در دل پرشورم اندازد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
جنونی کو که آتش در دل پرشورم اندازد؟ زعقل مصلحت بین صد بیابان دورم اندازد شدم غافل زشکر سوده الماس، می ترسم که کافر نعمتی در مرهم کافورم اندازد منم آن دانه بی طالع این صحرای خرم را که مورم پیش مرغ و مرغ پیش مورم اندازد زمستی می شمارم بی نمک شور قیامت را نیم صهبا که یک مشت نمک از شورم اندازد قبول خاطر مشکل پسندان چون توانم شد؟ که آتش چون سپند از دامن خود دورم اندازد نیم سنگ فلاخن، لیک دارم بخت ناسازی که بر گرد سر هر کس که گردم دورم اندازد به دریای حلاوت غوطه برمی آورم صائب اگر عریان قضا در خانه زنبورم اندازد صائب تبریزی