صائب تبریزی
غزل 2001 - 3000
غزل شمارهٔ ۲۹۸۳: به ابرام آن که از دنیاپرستان کام می گیرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به ابرام آن که از دنیاپرستان کام می گیرد زریگ از چربدستی روغن بادام می گیرد گلستان می کند نزدیکی معشوق زندان را به ذوق گنج، قارون زیر خاک آرام می گیرد به پیغامی از ان لبهای شکربار خرسندم که دور افتاده فیض بوسه از پیغام می گیرد فضولیهای مهمان بر خسیسان بار می باشد فلک را زود دل از مردم خود کام می گیرد چه بیتاب است در گرداندن جا خاتم دولت به روی دست، اخگر بیش ازین آرام می گیرد کسی از رهروان توفیق وصل کعبه دریابد که چشمش از سفیدی جامه احرام می گیرد زجمعیت چه حاصل چون تقاضا نیست همراهش؟ تهیدست است از نو کیسه هر کس وام می گیرد زچشم شور حاسد تلخ شد خوابم، چه حرف است این که تلخی را نمک از طینت بادام می گیرد؟ به چوب از شانه دست زلف بست از دلبری خالش که چون افتاد گیرا دانه جای دام می گیرد چرا سازم زحرف تلخ جانان رو ترش صائب؟ که آن لبهای شیرین تلخی از دشنام می گیرد اگر میخانه قسمت تهی شد از می صافی که درد باده را صائب ز درد آشام می گیرد؟ صائب تبریزی