صائب تبریزی
غزل 2001 - 3000
غزل شمارهٔ ۲۹۶۲: فروغ دل مرا از نور مهر و مه غنی دارد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
فروغ دل مرا از نور مهر و مه غنی دارد نخواهد شمع دیگر هر که را دل روشنی دارد مکن دور از حریم خود دل سرگشته ما را که این پروانه همچون شمع چندین کشتنی دارد مرا دارد زبان چرب سیر از نعمت الوان نخواهد نانخورش هر کس که نان روغنی دارد مگیر از جا سبک پیمانه خونابه نوشان را که هر موجی ازو زورکمان صد منی دارد تن آسانی مجو ای ساده دل از مسند دولت که در هر بخیه زخم سوزنی این سوزنی دارد حذر کن از می پرزور عشق ای عقل کوته بین که هر برگی زتاکش پنجه شیرافکنی دارد مشو در روزگار دولت از افتادگان غافل به پیش پا نظر کن تا چراغت روشنی دارد زبیم خوی او آه از دلم بیرون نمی آید سیاه این خانه دربسته را بی روزنی دارد زقحط پرده پوشان ماند پنهان رازمن در دل که یوسف را نهان در چاه بی پیراهنی دارد زبان مار جای خار دارد زیر پیراهن نهان در زیر لب هر کس که راز گفتنی دارد نلرزد بر خود آن آزاده از فصل خزان صائب که چون سرو از جهان یک جامه پوشیدنی دارد صائب تبریزی