صائب تبریزی
غزل 2001 - 3000
غزل شمارهٔ ۲۹۳۵: سر شوریده من هر نفس صد آرزو دارد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سر شوریده من هر نفس صد آرزو دارد زهی ساقی که چندین رنگ می در یک کدو دارد به این منگر که بر لب مهر آن خورشید رو دارد که با هر ذره چون خورشید چندین گفتگو دارد منم کز تشنگی آب از دم شمشیر می جویم وگرنه هر سرخاری ازو آبی به جو دارد بغیر از گرم رفتاری من بیکس که را دارم؟ که در شبها چراغم پیش پای جستجو دارد ورق گردانی باد خزان سازد نفس گیرش زگل هر کس که چون بلبل نظر بر رنگ و بو دارد مجو برگ نشاط از عالم دلمرده امکان که تاک این گلستان اشک خونین در گلو دارد کنند از خاکساران اغنیا در یوزه همت که ساغرهای زرین چشم بر دست سبو دارد مباش ای پاکدامن از شبیخون هوس ایمن کز این بی آبرو پیراهن یوسف رفو دارد چنان ناسازگاری عام شد در روزگار ما که طفل از شیر مادر استخوان اندر گلو دارد؟ گوارا باد ذوق گریه پنهان بر آن بلبل که گل را در لباس اشک شبنم تازه رو دارد زدست تنگ غم آه از گلویم برنمی آید خوش آن گردن که طوق از حلقه های موی او دارد مریز آب رخ خود بهر آب زندگی صائب که خضر وقت گردد هر که پاس آبرو دارد صائب تبریزی