صائب تبریزی
غزل 2001 - 3000
غزل شمارهٔ ۲۹۲۵: من و حسنی که نیل چشم زخم از آسمان دارد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
من و حسنی که نیل چشم زخم از آسمان دارد کند در لامکان جولان و در هر دل مکان دارد چسان مجنون نظر بردارد از چشم غزالانش؟ که گرگش حسن یوسف کاروان در کاروان دارد درین محفل زبخت سبز، گل روشندلی چیند که چون شمع از گداز جسم خود آب روان دارد نباشد گر وطن، غربت گوارا می شود بر دل قفس را تنگ بر من خارخار آشیان دارد نپردازد به لیلی حیرت مجنون درین وادی که پروای سر و سامان، که فکر خانمان دارد؟ به لنگر می توان گل چید ازین دریای پرشورش وگرنه کشتی ما بال و پر از بادبان دارد زبیدردی مدان گر عاشق صادق بود خندان که صبح از پرتو خورشید تب در استخوان دارد زحرف راست می سوزند دایم راستان صائب که صبح صادق از خورشید آتش در دهان دارد صائب تبریزی