صائب تبریزی
غزل 2001 - 3000
غزل شمارهٔ ۲۸۹۷: زخاطر ریشه غم دور ساغر بر نمی آرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
زخاطر ریشه غم دور ساغر بر نمی آرد که صیقل از دل آیینه جوهر بر نمی آرد خموشی پیشه کن تا دامن معنی به دست آری که بی پاس نفس غواص گوهر بر نمی آرد که زیر چرخ گردن می فرازد از تهی مغزی؟ که از تیر حوادث چون هدف پر بر نمی آرد عجب دارم که از مکتوب شوق آمیز من قاصد چرا از پای خود پر چون کبوتر بر نمی آرد نفس چون راست سازم در حریم وصل آن بدخو؟ که دود عود آنجا سر زمجمر بر نمی آرد اسیر شش جهت را نیست جز تسلیم درمانی که نقش این مهره را از قید ششدر برنمی آرد به بال کاغذین بیرون شدن من آرزو دارم از ان آتش که بال و پر سمندر بر نمی آرد زحرف پوچ خجلت نیست نادان را، که می گوید که تخم پوچ از مغز زمین سر برنمی آرد؟ ز زلف ماتمی آورد صائب شانه سر بیرون زکار در هم ما هیچ کس سر بر نمی آرد صائب تبریزی