صائب تبریزی
غزل 2001 - 3000
غزل شمارهٔ ۲۸۸۳: چمن پیرا نه گل را دسته در گلزار می بندد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چمن پیرا نه گل را دسته در گلزار می بندد که گل در روزگار حسن او زنار می بندد چو عشق بی تکلف دست بردار از خودآرایی که بتوان زیج بستن عقل تا دستار می بندد تو کز سر طریقت غافلی از شرع در مگذر که بر عارف شود احرام اگر زنار می بندد نبیند داغ غربت وقت رحلت عاقبت بینی که پیش از مرگ چشم از عالم غدار می بندد زعاجز نالی ما مهربان شد چرخ سنگین دل گیاه ما زبان برق بی زنهار می بندد خزان را غنچه این بوستان در آستین دارد چمن پیرا زغفلت رخنه دیوار می بندد به دردش می رسد دانای اسرار نهان صائب زعرض حال خود هر کس لب اظهار می بندد صائب تبریزی