صائب تبریزی
غزل 2001 - 3000
غزل شمارهٔ ۲۶۶۲: در جهان بی نیاز خاک سیم و زر شود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
در جهان بی نیاز خاک سیم و زر شود آبرو را چون کنی گردآوری گوهر شود جان روشن از گداز جسم می بالد به خود می زند ناخن به دلها ماه چون لاغر شود شکر می سازد شکایت را دل خرسند ما سبزه زنگار در شمشیر ما جوهر شود حسن لیلی در بیابان گر چنین شور افکند دامن صحرا به مجنون دامن محشر شود خط آزادی است سرو و بید را بی حاصلی سنگ می بارد به هر نخلی که بارآور شود تا چه گلها بشکفد از خار در پیراهنش دردمندی را که گل در پیرهن اخگر شود بلبل ما در حریم بیضه سیر آهنگ بود عشق در گهواره چون عیسی سخن گستر شود بی وجودی آدمی را می کند صاحب وجود فرد هستی از خط باطل نکو محضر شود چون هوا مغلوب شد تخت سلیمان می شود بادبان چون غوطه در دریا زند لشگر شود منتهای ناامیدی اول امیدهاست دست و پا از کار چون افتاد بال و پر شود از دهان پاک می گردد سخن کامل عیار قطره چون افتاد در دست صدف گوهر شود نیست اهل حال را صائب زبان قیل و قال بر نمی آید نفس از نی چو پرشکر شود صائب تبریزی