صائب تبریزی
غزل 2001 - 3000
غزل شمارهٔ ۲۵۸۹: با کمند زلف، خوبان بر صف دل می زنند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
با کمند زلف، خوبان بر صف دل می زنند آه ازین دزدان که ره را با سلاسل می زنند رهروان کعبه دل بی مروت نیستند کاروان را می کنند آگاه و غافل می زنند نقش حق چون موج آب زندگانی در نظر ساده لوحان بر دل خود نقش باطل می زنند می نهند آنان که دندان خموشی بر جگر بخیه آسودگی بر رخنه دل می زنند از تنور لاله طوفان خزان سر می کشد عندلیبان رخنه دیوار را گل می زنند غنچه خسبانی که سر در جیب فکرت برده اند باده گلرنگ را در پرده دل می زنند صائب آن جمعی که زخم زندگانی خورده اند بی تأمل سینه بر شمشیر قاتل می زنند صائب تبریزی