صائب تبریزی
غزل 2001 - 3000
غزل شمارهٔ ۲۵۷۶: گر نمک در باده آن کان ملاحت افکند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گر نمک در باده آن کان ملاحت افکند در میان میکشان شور قیامت افکند چون به سیر ماهتاب آید مه شبگرد من ماه را از هاله در گرداب حیرت افکند استخوان در پیکرش صبح سعادت می شود سایه بر هر کس همای ما به دولت افکند تا توان در کنج عزلت با سر آزاده زیست خویش را عاقل چرا در دام صحبت افکند؟ می کند ناز دو بالا بعد ازین بر قمریان دست اگر بر دوش سرو آن سرو قامت افکند هست از دنیا نظر بستن نظر واکردنش هر که بر دنیا نظر از روی عبرت افکند زیر سقف آسمان صائب چو خونی زیر تیغ چشم بر هر کس به امید شفاعت افکند صائب تبریزی