صائب تبریزی
غزل 2001 - 3000
غزل شمارهٔ ۲۵۶۴: گر چنین نشو و نما آن نخل موزون می کند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گر چنین نشو و نما آن نخل موزون می کند سرو را بار خجالت بید مجنون می کند قرب و بعدی در میان عاشق و معشوق نیست قطره سیر بحر در دامان هامون می کند چاره ای گر هست درد عشق را، بیچارگی است این گره را ناخن تدبیر افزون می کند می تواند از دل ما خار غم بیرون کشید هر که تیغ از پنجه خورشید بیرون می کند وصل جای اضطراب شوق نتواند گرفت سیل در آغوش دریا یاد هامون می کند تاز زخم ما جدا شد خنجر او خون گریست چون فتد ماهی به خشکی یاد جیحون می کند نیست غیر از دست خالی پرده پوشی سرو را بی سرانجامی چه با یاران موزون می کند! می بری را خاطر آزاده ای باید چو سرو تنگدستی بید را فی الحال مجنون می کند چین ابرو عاشقان را می کند گستاختر خضرکی ره را غلط از نعل وارون می کند؟ هر که می گوید به گردون از گرفتاری سخن حلقه دیگر به زنجیر خود افزون می کند اندکی دارد خبر از درد ارباب سخن هر که صائب مصرعی چون سرو موزون می کند صائب تبریزی