صائب تبریزی
غزل 2001 - 3000
غزل شمارهٔ ۲۵۴۹: مست ناز من زساغر تا لبی تر می کند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مست ناز من زساغر تا لبی تر می کند از لب میگون دو چندان می به ساغر می کند بلبل از افغان رنگین سرخ دارد روی باغ بوستان پیرا دهان غنچه پر زر می کند صبح پیری کرد خواب غفلت ما را گران بادبان بر کشتی ما کار لنگر می کند آب روشن می کند ظاهر ضمیر خاک را نغمه در دل هر چه می باشد مصور می کند روی گردان زاهد از دنیا برای شهرت است سکه از بهر روایی پشت بر زر می کند از تلاش پایه رفعت شود دین پایمال پشت بر محراب واعظ بهر منبر می کند بس که افتاده است گیرا حرف شوق آمیز من نامه من کار شاهین با کبوتر می کند خاب مرگش را نسازد بستر بیگانه تلخ در حیات آن دوربین کز خاک بستر می کند در گذر از کشتن صائب که صید ناتوان تیغ را دندانه از پهلوی لاغر می کند صائب تبریزی