صائب تبریزی
غزل 2001 - 3000
غزل شمارهٔ ۲۳۷۴: هر که چون آب روان آیینه خود ساده کرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هر که چون آب روان آیینه خود ساده کرد سرو را چون بندگان در پیش خود استاده کرد کی به گرد من رسد مجنون، که کوه و دشت را دور باش وحشت من از غزالان ساده کرد نغمه رنگین نبرد از جای خود زهاد را گرچه خم را پایکوبان نشأه این باده کرد شد به چشمم توتیا گرد یتیمی تا محیط از صدف گهواره در یتیم آماده کرد از ملاحت مستی آن لعل میگون کم نشد کار صد بیهوشدارو این نمک با باده کرد پاک کرد از آرزوها عشق صادق سینه را صبح از نقش پریشان آسمان را ساده کرد تا شود بر پیروان آسان ره دیوانگی دشت را مجنون صحراگرد من پر جاده کرد عاشقان پیش تو بیقدرند، ورنه شمع را انتظار صحبت پروانه ها استاده کرد کم نشد چون غنچه صائب برگ عیش از خلوتش هر که از گلشن قناعت با دل نگشاده کرد صائب تبریزی