صائب تبریزی
غزل 2001 - 3000
غزل شمارهٔ ۲۳۴۶: چرخ زنگاری مرا غمناک نتوانست کرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چرخ زنگاری مرا غمناک نتوانست کرد این دخان چشم مرا نمناک نتوانست کرد از گهر گرد یتیمی شست آب چشم من گرد کلفت از دل من پاک نتوانست کرد خاک پیش تشنگان هرگز نگیرد جای آب چاره مخمور می، تریاک نتوانست کرد بر لب گفتار هر کس مهر خاموشی نزد جنت دربسته را ادراک نتوانست کرد گرچه چندین دست بیرون کرد از یک آستین عقده ای باز از دل خود تاک نتوانست کرد غنچه دلگیر ما از تنگی این گلستان بر مراد دل گریبان چاک نتوانست کرد وای بر آن کس که در شبها پی تسخیر فیض دیده بیدار خود، فتراک نتوانست کرد می تراود بوی درد از خرقه خونین دلان نافه بوی خویش را امساک نتوانست کرد از زمین خاکساری پوچ بیرون آمدیم تخم ما نشو و نما در خاک نتوانست کرد ماه عید از سینه ام گرد کدورت را نبرد زنگ ازین آیینه صیقل پاک نتوانست کرد با تهی چشمی چه سازد نعمت روی زمین؟ سیر چشم دام صائب خاک نتوانست کرد صائب تبریزی