صائب تبریزی
غزل 2001 - 3000
غزل شمارهٔ ۲۳۴۴: خط لب لعل ترا بی آب نتوانست کرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خط لب لعل ترا بی آب نتوانست کرد نقش، کم آب از عقیق ناب نتوانست کرد سوخت خط هر چند در افسانه پردازی نفس فتنه چشم ترا در خواب نتوانست کرد بیقراری می شود در گوهر افزون آب را وصل درمان دل بیتاب نتوانست کرد دل نیاسود از تپیدن یک نفس در سینه ام جای خود را گرم این سیماب نتوانست کرد پرده خوابش زبیداری فزونتر می شود هر که ترک عالم اسباب نتوانست کرد زیر گردون عمر ما بگذشت در سرگشتگی موج لنگر در دل گرداب نتوانست کرد بر لب آب حیات از تشنگی جان می دهد گرم رفتاری که دل را آب نتوانست کرد چون به آب زندگی نسبت کنم می را، که او تشنه ای را بیشتر سیراب نتوانست کرد روی گرمی از فلک هر گز نصیب ما نشد پشت ما را گرم این سنجاب نتوانست کرد از اجل پروا نمی باشد دل بیدار را چشم انجم را کسی در خواب نتوانست کرد چاره داغ دل پروانه جانباز را مرهم کافوری مهتاب نتواست کرد آه ما از پستی این خاکدان در دل شکست شمع قامت راست در محراب نتوانست کرد تا دل دریای وحدت صائب از بیطاقتی هیچ جا آرام چون سیلاب نتوانست کرد صائب تبریزی