صائب تبریزی
غزل 2001 - 3000
غزل شمارهٔ ۲۳۲۳: غم ز دل بیرون مرا کی باده احمر برد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
غم ز دل بیرون مرا کی باده احمر برد؟ زردی از آیینه هیهات است روشنگر برد تلخ گویان را دهن شیرین کنم از نوشخند بشکند چون نیشکر هر کس مرا، شکر برد بر سبکباران بود موج خطر باد مراد کف سلامت کشتی از دریای بی لنگر برد هر که سازد همچون غواصان نفس در دل گره از محیط تلخرو دامان پر گوهر برد اهل دوست نیست ممکن ترک خودبینی کنند زنگ ازین آیینه نتوانست اسکندر برد در خزان بی برگ دیدن گلستان را مشکل است مرغ زیرک در بهاران سر به زیر پر برد با دل پرخون من ای تندخو کاوش مکن صرفه هیهات است آتش زین کباب تر برد خاکیان اکثر گرفتارند در بند جهات تا که بیرون مهره خود را ازین ششدر برد؟ نیست کار مرغ صائب سینه بر آتش زدن نامه ما را به آن بدخو مگر صرصر برد صائب تبریزی