صائب تبریزی
غزل 2001 - 3000
غزل شمارهٔ ۲۲۲۳: از خودگذشتگان را آیینه بی غبارست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از خودگذشتگان را آیینه بی غبارست پیوسته صاف باشد بحری که بی کنارست دنیا طلب محال است در خاک و خون نغلطد موج سراب این دشت شمشیر آبدارست ته جرعه خزان است رنگ شکسته من رنگ شکفته تو سرجوش نوبهارست دلجویی حریفان بالاترست از برد از باختن شود شاد رندی که خوش قمارست از درد و داغ عاشق بر خویشتن نلرزد آتش بود گلستان بر زر چو خوش عیارست چون شعله سرکش افتاد محتاج خار و خس نیست سودا چو گشت کامل مستغنی از بهارست گر اعتبار ناقص باشد کمال مردم بی اعتباری ما موقوف اعتبارست مجبور حق نگردد آلوده معاصی بد کردن خلایق برهان اختیارست از آفتاب پرتو صائب جدا نباشد واصل بود به جانان جانی که بیقرارست صائب تبریزی