صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۱۹۹۸: جوهر غبار دیده حیران آینه است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
جوهر غبار دیده حیران آینه است نقش و نگار، خواب پریشان آینه است داغ است از طراوت آن خط پشت لب طوطی که خضر چشمه حیوان آینه است در عهد حسن شوخ تو سیماب جلوه شد حیرانیی که لنگر طوفان آینه است چون آفتاب، خط شعاعی است جوهرش تا پرتو جمال تو مهمان آینه است تسخیر مشکل است پریزاد حسن را این نقش در نگین سلیمان آینه است هر صبح نیکوان به در خانه اش روند این منزلت ز پاکی دامان آینه است معشوق را حمایت عاشق بود حصار طوطی چو موم سبز، نگهبان آینه است بازار حسن او ز خط سبز گرم شد زنگار اگر چه تخته دکان آینه است در روزگار حسن تو شد خارخار شوق هر جوهر نهفته که در کان آینه است خاکش به چشم اگر به دو عالم نظر کند آن را که چاک سینه خیابان آینه است صائب مگر به مرهم زنگار به شود داغی که از صفا به دل و جان آینه است صائب تبریزی