صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۱۹۶۰: یک دل هزار زخم نمایان نداشته است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
یک دل هزار زخم نمایان نداشته است یک گل زمین هزار خیابان نداشته است کنعان ز آب دیده یعقوب شد خراب ابر سفید این همه باران نداشته است جز روی او که در عرق شرم غوطه زد یک برگ گل هزار نگهبان نداشته است بر عندلیب زمزمه عشق تهمت است عاشق دماغ سیر گلستان نداشته است خود را چنان که هست تماشا نکرده است هر دلبری که عاشق حیران نداشته است خوان سپهر و سفره خاک و بساط دهر پیش از ظهور عشق نمکدان نداشته است خواهی شوی عزیز، ز چاه وطن برآی یوسف بهای آن به کنعان نداشته است صد جان بهای بوسه طلب می کنی ز خلق دیگر مگر کسی لب خندان نداشته است؟ صائب اگر چه قلزم عشق آرمیده نیست در هیچ عهد این همه طوفان نداشته است صائب تبریزی