صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۱۹۵۶: پیری اگر چه بال و پرم را شکسته است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
پیری اگر چه بال و پرم را شکسته است پای جهان نورد خیالم نبسته است گر بشنوی زمن دو سه حرفی چه می شود؟ راه سخن به مور، سلیمان نبسته است در تنگنای خاک کند سیر لامکان آزاده ای که دام علایق گسسته است خون می چکد به هر لبی انگشت می زنی از زیر تیغ چرخ، مسلم که جسته است؟ با سوزن مسیح نمی آرم برون خاری که در ره تو به پایم شکسته است زلف تو در گرفتن دلهاست بیقرار هر چند از گرانی دلها شکسته است از قیل و قال تیره شود وقت اهل حال از عکس طوطی آینه ام زنگ بسته است صائب ز سیل حادثه از جا نمی رود چون کوه هر که پای به دامن شکسته است صائب تبریزی