صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۱۹۱۶: عرش بلند مرتبه بنیان آدم است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عرش بلند مرتبه بنیان آدم است خورشید عقل، شمسه ایوان آدم است آدم چه جوهری است، که گنجینه سپهر با صد هزار چشم نگهبان آدم است لعلی که خون کند به جگر آفتاب را در مشت خاک بی سر و سامان آدم است همت بلند دار که نه خاتم سپهر فرمان پذیر دست سلیمان آدم است در بزم قدسیان خبری زین چراغ نیست سوز و گداز، شمع شبستان آدم است از پیچ و تاب درد، ملک را نصیب نیست این تاب در کمند رگ جان آدم است ده آیه حواس که منشور قدرت است نازل ز روی مرتبه در شأن آدم است از قدر، پای بر سر گردون گذاشته است در خاک اگر چه گوشه دامان آدم است بر هر گل زمین، گل ابری گماشته است روی شکفته تازه کن جان آدم است تا دست می رسد به می و مطرب و نگار اندیشه بهشت ز کفران آدم است از دلو آفتاب ربوده است اختیار این یوسفی که در چه کنعان آدم است آدم نه ای، ازان ز فلک شکوه می کنی ورنه فلک مسخر فرمان آدم است صائب جواب آن غزل سیدست این کامروز آدم است که شیطان آدم است صائب تبریزی