صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۱۹۱۱: روی تو برق خرمن آسایش دل است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
روی تو برق خرمن آسایش دل است زلف تو تازیانه جانهای غافل است هر خون که کرد در دل عشاق، مشک شد اکسیر دانه است زمینی که قابل است از رنگ و بوی، حسن خداداد فارغ است نفزاید از بهار جنونی که کامل است زاهد نیم به مهره گل مشورت کنم تسبیح استخاره من عقده دل است سوهان مرگ نیز علاجش نمی کند پایی که از گرانی جان در سلاسل است بحر تو بی کنار ز تن پروری شده است از جان بشوی دست که هر موج ساحل است ای رهروی که خیر به مردم رسانده ای آسوده رو که بار تو بر دوش سایل است از پیچ و تاب عشق مکن شکوه زینهار کاین پیچ و تاب، جوهر آیینه دل است از درد و داغ عشق بود برگ عیش من این است دوزخی که به جنت مقابل است هر کس نداده است گریبان به دست عقل صائب بگیر دامن او را که عاقل است! صائب تبریزی